قرن 21 و جنگ های هیبریدی، آماده باش نظامی ناتو در مرز دنیای سایبری
به گزارش وبلاگ سارا، خبرنگاران، گروه بین الملل - مریم خرمائی: حداقل دو بار در هفته ای که گذشت؛ از زبان مقام های صاحب نفوذ دو کشور مختلف، واژه جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی را شنیده ایم. در میان تحولاتی که در چهار گوشه جهان در حال رخ دادن است- از کودتا در میانمار و اردن گرفته تا نشست کمیسیون مشترک برجام و شروع کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه در راستای چرخش به ایندوپاسیفیک و مهار قدرت یابی چین- انعکاس این واژه شبیه زنگ خطری است که اگرچه صدای بلندی ندارد اما روی خط اعصاب جامعه بین الملل کش می آید.
جنگ هیبریدی یا همان جنگ ترکیبی به راهبرد نظامی پیچیده ای اطلاق می گردد که ترکیبی از نبردهای متعارف، نامتعارف، روانی و اطلاعاتی را در خود جای می دهد. در واقع، طیف گسترده ای از ابزارهای متعدد به شیوه متقارن یا نامتقارن در این نوع جنگ که نبردی غیرخطی به شمار می رود مورد استفاده قرار می گیرد.
جنگ مالی، حمله سایبری، جنگ با نیروهای منظم، جنگ های نامنظم (چریکی)، جنگ اطلاعاتی و تبلیغاتی، حمایت از ناآرامی های داخلی و دیپلماسی، هشت مولفه ارائه شده درباره جنگ ترکیبی را شامل می گردد.
اولین بار طی هفته ای که گذشت، این واژه را از زبان سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه شنیدیم و آن وقتی بود که درباره تنزل بی سابقه سطح رابطه مسکو-واشنگتن صحبت می کرد. او با بیان اینکه واژه جنگ از سوی غربی ها به محافل دیپلماتیک راه یافته است، گفت: اما در حال حاضر، واژه جنگ هیبریدی که از سوی روسیه مورد استفاده قرار می گیرد، توصیف متداول تری است از آنچه که غرب به عنوان تحول اصلی حیات بین الملل تلقی می نماید.
بار دوم نیز، آنگرت کرمپ کارنبائر وزیر دفاع آلمان بود که مدعی شد در کنار مخاطرات منطقه ای برخاسته از رفتار روسیه، چالش های پیش روی اروپا در قالب تهدیدهای هیبریدی رو به افزایش است.
سنگینی وزن این اظهارات را زمانی درک می کنیم که آن را در کنار بخشی از سند ناتو 2030 قرار دهیم که به بند پنج پیمان آتلانتیک شمالی اختصاص یافته است.
پیشتر در گزارش ناتو پلیس دنیا می گردد به سند ناتو 2030 اشاره نموده ایم که قرار است به نقشه راه نشست امسال سران ناتو تبدیل گردد و چشم انداز 10 ساله اهداف و روینمودهای پیمان آتلانتیک شمالی را ارائه کند.
اما در شرح بند پنج باید گفت این همان بند معروفی است که با اتکا به آن، ناتو می تواند حمله به هر یک از اعضای عضو پیمان آتلانتیک شمالی را حمله به همه اعضا تلقی کند.
تا قبل از حادثه 11 سپتامبر، این بند فقط در صورت حمله بازیگران دولتی به یکی از اعضا فعال می شد حال آنکه بعد از این حادثه، تصمیم جدیدی اتخاذ شد مبنی بر اینکه چنانچه حمله از سوی یک بازیگر غیردولتی (القاعده) هم تدارک دیده شده باشد؛ بند پنج فعال خواهد شد و به این ترتیب بود که به اسم مبارزه با تروریسم غیردولتی، پای ناتو به افغانستان، عراق و البته بحران سوریه باز شد.
در امسال میلادی، نخستین باری که بند پنج ناتو به ایجاد حساسیت منجر شد وقتی بود که جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا در تاریخ یک اسفند 99، به سخنرانی در کنفرانس امنیتی مونیخ پرداخت. این نکته هم حائز اهمیت است که در تاریخ حدوداً 70 ساله این کنفرانس، اولین بار بود که یکی از روسای جمهور آمریکا، در آن سخنرانی می کرد.
در این سخنرانی، بایدن مدعی شد که ائتلاف دو سوی آتلانتیک بازگشته است. حمله به یک طرف، حمله به همه است. آمریکا به ماده پنج پیمان ناتو متعهد است.
اگر در سند ناتو 2030، بخشی ویژه به حملات سایبری و کوشش برای پاسخگویی به این پرسش اختصاص داده نشده بود که آیا باید در مواجهه با حملات سایبری علیه یکی از اعضا، بند پنج را فعال کرد؛ بدون هرگونه سوءظنی، صحبت های بایدن را فراموش می کردیم.
اما مسئله آن است که اگر در نشست امسال، رهبران کشورهای عضو ناتو اختلاف نظر بر سر این مسئله را کنار گذاشته و بپذیرند که بند پنج شامل حملات سایبری می گردد؛ شاهد تحولی عظیم در مجموعه وظایف جنگی پیمان آتلانتیک شمالی خواهیم بود.
گمان می کنم اکنون همه ما درک نموده باشیم که چرا آمریکایی ها از سال 2016 به این سو، تا این حد روی اتهام کارزار سایبری روسیه و چین در فرایند انتخاباتی ایالات متحده مانور می دهند. حتی همین سه هفته پیش بود که بایدن در مصاحبه ای مدعی شد که ولادیمیر پوتین همتای روس از بابت مداخله در انتخابات آمریکا تاوان پس می دهد. اتهام حمله هکری به وزارت خارجه آمریکا، وزارت امنیت داخلی و بخش هایی از پنتاگون که در آذر 99 رخ داد و به حملات سولارویندز مشهور شد نیز در همین مقوله جای می گیرد.
تا وقتی که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در قدرت بود و سعی به تضعیف پیمان آتلانتیک شمالی داشت، صدای افرادی چون ینس استولتنبرگ دبیرکل ناتو برای تعمیم بند پنج به حملات سایبری چندان بلند نبود تا آنجا که وقتی در سال 2017، حمله سایبری واناکرای رخ داد و نظام درمانی انگلیس فلج شد؛ ناتو واکنشی نشان نداد. اما اکنون مانع ترامپ برداشته شده و بایدن با همان گستاخی که با اتکا به آن پوتین را قاتل می خواند؛ ابایی ندارد از اینکه با اهرم نامرئی جنگ های هیبریدی، آشوب های دنیای سایبری را روانه دنیای واقعی کند.
از این نکته هم غافل نباشیم که در معامله نانوشته ای که طی آن، آمریکا به شرکای اروپایی اجازه می دهد تا در چارچوب پیمان آتلانتیک شمالی، نقش پررنگ تری در صحنه بین الملل ایفا نمایند؛ ناتو به مراتب بیشتر از آمریکا با روسیه سر ناسازگاری خواهد داشت چراکه حتی در پایین ترین سطح تعاملات سیاسی واشنگتن-مسکو، هنوز هم جایی برای بعضی همکاری های مشترک در زمینه هایی چون برجام، کنترل تسلیحاتی یا حل بحران اقلیمی وجود دارد حال آنکه چنین همکاری در رابطه ناتو-روسیه دیده نمی گردد.
منبع: خبرگزاری مهر